تو اگر می دانستــــــی ….
که چه رنجی دارد خنجر از دســــــت عزیزان خوردن…
از من خسته نمی پرسیدی …که چرا تــــــنهایی…!!!
منـــ فقطـــ برایـــ او یکـــ نخـــ سیگار بودمـــ
کامشـــ را گرفتـــ
کتاب سرنوشت برای هر کسی چیزی نوشت
نوبت به ما که رسید قلم افتاد…
دیگر هیچ ننوشت!
خط تیره گذاشت و گفت:
تو باش اسیر سرنوشت…
زندگي كلاهت را بالا بيانداز!كه من
دگير حال بازي كردن ندارم.تو بردي!!!
*******
خدايا اجازه ميتونم ورقمو بالا بگيرم!!؟؟
ميدونم وقت تموم نشده اما من از زندگي خسته ام...
*******
من خيلي وقته كارته قرمزمو گرفتم فقط
دارم اروم اروم زمينو ترك ميكنم واسه وقت كشي...
*******
گاهي رفتن راهي براي رسيدن نيست...
اما براي رسيدن راهي جز رفتن نيست...
درد بزرگیهبرای کسی که متوجه نبودنت نیست
پرپر بشیولی وقتی بعد از یک روز در به دری و دلواپسی
بهش میگی نگرانت بودم دلم هزار راه رفت
تموم چیزی که میشنوی... یک “مرسی” خشک و خالیه
شیشه های خانه ها را دستور دادند دوجداره باشد ،
دیگر وقتی باران می بارد صدایش شنیده نمی شود …
یاد اشکهای بی صدای خودم افتادم !
بهترین قصه ی دنیا عشق است و بدترین آن عادت . . .
اما بدترازهمه عادت به کسی است که روزی عاشقش بودی...
الان كلي حرف واسه گفتن داريم...
اماديگه زنگه انشا نداريم...
**********
اي كاش ميشد گوشه اي از تقويم نوشت..
خدايا امروز خيلي خسته ام فردا بيدارم كن
**********
از من خواست حلالش كنم...
همان كس كه بابي رحمي محبت هايم را حرام كرد...
**********
دنیا پر از تباهی است !
نه به خاطر وجود آدم های بد !
بلکه به خاطر سکوت آدم های خوب
من ماندم و16جلدلغت نامه که هیچکدام
ازواژه هایش مترادف"دلتنگی"نمیشود...
کاش دهخدا میدانست دلتنگی معنا ندارد!!...
"درد دارد"
نبودن هايت انقدر زياد شده اند كه هر رهگذري راشبيه
تو ميبينم!!نميدانم غريبه ها"تو"شده اند يا تو "غريبه"
شكسته ام،ميفهمي؟به انتهاي بودنم رسيده ام;
اما اشك نميريزم پنهان شده ام پشته لبخندي كه خيلي درد ميكند...
ϰ-†нêmê§ |