زن : دوستت دارم
شوهر : منم دوستت دارم
زن : ثابتش کن ، داد بزن تا همه دنیا بفهمن
شوهر : کنار گوشش زمزمه میکند دوستت دارم.
زن : چرا آروم برام زمزمه میکنی؟
شوهر : چون تو همه دنیای منی.
یکی پرسید: اندوه تـــــــو از چیستـــــ؟
سبب ساز سکوتــــ مبهمت کیستـــــ؟
بــرایش صــادقانه می نویسم: برای آنکه باید باشد و نیستــــــ....
مـي رســــــد روزِی كــــه بــــي من روزهــــا را سركنـــي
مـي رســــــد روزي كــــه مرگــــــ عــــــشق را باور كنـــي
مـیِ رســــــد روزی كــــه تنــــــها در كنـــــار عــــــكس من
نــــــامه هــــاي كهنــــه ام را مـــــو به مـــــو از بــــــر كنــــي...
ميدانـــے اشتباه از کجاست؟؟؟؟
از تو نيــست!!!!
اشتباه از "مــن" است...
هر جا رنجيـــدم به رويت نياوردم
"لبخنـــد" زدم
فکر کردے درد ندادشت
"محکــــم تر" زدے ..!!!!
نه نميداني …
هيچکس نميداند … !
پشت اين چهره ي آرام در دلم چه ميگذرد
نميداني …!
کسي نميداند …..!
اين آرامش ظاهر و اين دل ناآرام …!
چقدر خسته ام ميکند...
عاشق بودن
آدم رو به جاهايي مي بره که تا ديروز داشتي بقيه رو مسخره مي کردي و
مي گفتي اون بالا چکار مي کني ، ديوونه شدي ، عاشقي واسه من وتو نيست که .
از هم جا بي خبر که خودت روزي تو اين گرداب گرفتار ميشی
که البته بعدها خاطره اي بزرگ ميشه و وقتی واسه بقيه که
تعريف مي کني یه تجربه واسشون میشه که راه عاشقی رو اشتباهی نرن.........
خدايـــا ...
ايـن روزهــا حرفهـــايم
بوي ناشـــکري مي دهنــد
امـــا تـــو
بـه حســـاب تنهــايي و درد دل بگـــذار ...
ϰ-†нêmê§ |