عشقت را نصيب ان كن كه لياقت دارد نه انكه تشنه ي
عشقت است چون هر تشنه اي سيراب ميشود
*************************
عشق كودكي ام را به تمام عشق ها ترجيح ميدهم
گرچه يك طرفه بود اما صادقانه وبي كلك بود
عشق يعني انتظار و انتظار
عشق يعني هر چه بيني عکس يار
عشق يعني شب نخفتن تا سحر
عشق يعني سجدهها با چشم تر
عشق يعني ديده بر در دوختن
عشق يعني از فراقش سوختن
رسیده ام به حس برگی که میداند باد از هر طرف بیاید سرانجامش افتادن است !
***************
هرداغي يه روز سردميشه ولي هيچ پخته اي خام نميشه.
***************
ميدوني چرا ادمها وقتي بزرگ ميشن باخودكارمينويسن؟
براي اينكه ياد بگيرند هراشتباهي پاك شدني نيست.
***************
سنگهايي كه به فراق تو زدم...كعبه ميشداگرميساختمشان.
***************
بايد با هركس مثل خودش رفتار كرد حتي اگر دردنيا سنگي روي سنگي بند نشود.
***************
مهربانيت را به دستي ببخش كه دوستش داري وگرنه
حسرتي ميگذاري بر دل انكه دوستش نداري.
حوایت میشدم اگر سیب سرخی داشتی ولی حیف که ادم نیستی
***********************
دلم چند وقتیست خواب عمیقی میخواهد مانند ماهی
حوضمان که چند روزیست روی اب خوابیده است.
عشق یعنی به کسی اختیار بدی که نابودت کنه اما
اعتماد کنی که هیچ وقت این کار رو نمی کنه
********************************
پنجره را باز کن و از هوای بارانی لذت ببر
خوشبختانه باران ارث پدری هیچ کس نیست
وقتی کسی به زندگیتان وارد میشود
خدا او را به دلیلی میفرستد
یا برای درس گرفتن از او
و یا برای ماندن با او برای همیشه . . .
دلم تنگ است ، نمی دانم ز تنهایی
... پناه آرم كدامین سوی
! پریشان حالم و بی تاب می گریم
... و قلبم بی امان محتاج مهر توست
... نمی دانی چه غمگین رهسپار لحظه های بی قرارم من
! به دنبال تو همچون كودكی هستم
... و معصومانه می جویم پناه شانه هایت را
... كه شاید اندكی آرام گیرد دل
دلم تنگ است و تنهایی به لب می آورد جانم
بیا تا با تو گویم از هیاهوی غریب دل
كه بی پروا تلنگر می زند بر من و می گوید به من
نزدیك نزدیكی به دنبال تو می گردم ، به سویت پیش می آیم
!!! چه شیرین است پر از احساس یك خوشبختی نابم
می نویسم که تو بخوانى، اما حیف !
دیگران عاشقانه هاى مرا می خوانند و یاد عشق خودشان می افتند !
و تو… حتى نگاه هم نمی کنى …!
خیلی سخته دلت هوای یه نفر رو بکنه
ولی نتونی بگی
خیلی سخته دلت بخواد صداش رو بشنوی
ولی نتونی زنگ بزنی.
پرنده ای که رفت، بگذار بــــرود . . .
هــوای ســرد بــهــانــه است .
هــوای دیــگــری در ســر دارد .
ϰ-†нêmê§ |