بهترین قصه ی دنیا عشق است و بدترین آن عادت . . .
اما بدترازهمه عادت به کسی است که روزی عاشقش بودی...
الان كلي حرف واسه گفتن داريم...
اماديگه زنگه انشا نداريم...
**********
اي كاش ميشد گوشه اي از تقويم نوشت..
خدايا امروز خيلي خسته ام فردا بيدارم كن
**********
از من خواست حلالش كنم...
همان كس كه بابي رحمي محبت هايم را حرام كرد...
**********
دنیا پر از تباهی است !
نه به خاطر وجود آدم های بد !
بلکه به خاطر سکوت آدم های خوب
من ماندم و16جلدلغت نامه که هیچکدام
ازواژه هایش مترادف"دلتنگی"نمیشود...
کاش دهخدا میدانست دلتنگی معنا ندارد!!...
"درد دارد"
نبودن هايت انقدر زياد شده اند كه هر رهگذري راشبيه
تو ميبينم!!نميدانم غريبه ها"تو"شده اند يا تو "غريبه"
شكسته ام،ميفهمي؟به انتهاي بودنم رسيده ام;
اما اشك نميريزم پنهان شده ام پشته لبخندي كه خيلي درد ميكند...
عشقت را نصيب ان كن كه لياقت دارد نه انكه تشنه ي
عشقت است چون هر تشنه اي سيراب ميشود
*************************
عشق كودكي ام را به تمام عشق ها ترجيح ميدهم
گرچه يك طرفه بود اما صادقانه وبي كلك بود
عشق يعني انتظار و انتظار
عشق يعني هر چه بيني عکس يار
عشق يعني شب نخفتن تا سحر
عشق يعني سجدهها با چشم تر
عشق يعني ديده بر در دوختن
عشق يعني از فراقش سوختن
رسیده ام به حس برگی که میداند باد از هر طرف بیاید سرانجامش افتادن است !
***************
هرداغي يه روز سردميشه ولي هيچ پخته اي خام نميشه.
***************
ميدوني چرا ادمها وقتي بزرگ ميشن باخودكارمينويسن؟
براي اينكه ياد بگيرند هراشتباهي پاك شدني نيست.
***************
سنگهايي كه به فراق تو زدم...كعبه ميشداگرميساختمشان.
***************
بايد با هركس مثل خودش رفتار كرد حتي اگر دردنيا سنگي روي سنگي بند نشود.
***************
مهربانيت را به دستي ببخش كه دوستش داري وگرنه
حسرتي ميگذاري بر دل انكه دوستش نداري.
حوایت میشدم اگر سیب سرخی داشتی ولی حیف که ادم نیستی
***********************
دلم چند وقتیست خواب عمیقی میخواهد مانند ماهی
حوضمان که چند روزیست روی اب خوابیده است.
عشق یعنی به کسی اختیار بدی که نابودت کنه اما
اعتماد کنی که هیچ وقت این کار رو نمی کنه
********************************
پنجره را باز کن و از هوای بارانی لذت ببر
خوشبختانه باران ارث پدری هیچ کس نیست
وقتی کسی به زندگیتان وارد میشود
خدا او را به دلیلی میفرستد
یا برای درس گرفتن از او
و یا برای ماندن با او برای همیشه . . .
دلم تنگ است ، نمی دانم ز تنهایی
... پناه آرم كدامین سوی
! پریشان حالم و بی تاب می گریم
... و قلبم بی امان محتاج مهر توست
... نمی دانی چه غمگین رهسپار لحظه های بی قرارم من
! به دنبال تو همچون كودكی هستم
... و معصومانه می جویم پناه شانه هایت را
... كه شاید اندكی آرام گیرد دل
دلم تنگ است و تنهایی به لب می آورد جانم
بیا تا با تو گویم از هیاهوی غریب دل
كه بی پروا تلنگر می زند بر من و می گوید به من
نزدیك نزدیكی به دنبال تو می گردم ، به سویت پیش می آیم
!!! چه شیرین است پر از احساس یك خوشبختی نابم
می نویسم که تو بخوانى، اما حیف !
دیگران عاشقانه هاى مرا می خوانند و یاد عشق خودشان می افتند !
و تو… حتى نگاه هم نمی کنى …!
خیلی سخته دلت هوای یه نفر رو بکنه
ولی نتونی بگی
خیلی سخته دلت بخواد صداش رو بشنوی
ولی نتونی زنگ بزنی.
پرنده ای که رفت، بگذار بــــرود . . .
هــوای ســرد بــهــانــه است .
هــوای دیــگــری در ســر دارد .
منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه
تا سکوت هر شب من با هجومت روبه رو شه
بی هوا بدون مقصد سوی طوفان تو میرم
منو درگیر خودت کن تا که آرامش بگیرم
رفتی و جات خالی شد تو خونم آتیشو باز کشیدی به جونم
میدونم که حرف های قشنگت چیزی نیست جز اشکی رو گونم
آخ بازم داغت کوبید تو سینه یاد تو چقده دلنشینه
خدایا کاری کن از بهشتت بتونه اشکامو ببینه ......
عاشق هوس های عاشقانه ام
عمریست نشسته ام
پای لرز خربزه هایی
که هیچوقت یادم نمی آید
کی؟!خوردمشان...
هر جا که می بینم نوشته است :
''خواستن توانستن است''
آتش می گیرم !
یعنی او نخواست که نشد ؟!
ϰ-†нêmê§ |