مدتهاست که بی دلیل ترکم کرده ای ، نمیدانم
دلت از من سرد شد یا که سرت جایی دیگر گرم شد .
دلم خوش بود :
اگرچه دستانش در دستانم نیست ، دلش که با من است !!!
وقتی دلش با من است یعنی تمام او از آن من است …
اما حالا نه دستانش در دستانم هست نه دلش با من !
چقدر سخت است تحمل اینکه به یکباره تهی شوی از او
خیلی بده احساس کنی مثل شمعی !
فقط وقتی برق رفت می آیند سراغت
و بعد با یک فوت خاموشت میکنند …
برای قرصهایم لالایی می خوانم تا به خواب روند
و فراموش نکنند که خواب آورند نه یاد آور …
تو اگر می دانستــــــی ….
که چه رنجی دارد خنجر از دســــــت عزیزان خوردن…
از من خسته نمی پرسیدی …که چرا تــــــنهایی…!!!
برای کسی بسوز که وقتی ببینه داری
میسوزی با اشکش خاموشت کنه...
دكتر هم ديوانه شد وقتي چند
لحظه اي سكوتم را برايش معنا كردم.
از من بريد وگفت كارخداست..ميخوام
بدانممگر خداي او خداي من نيست
منـــ فقطـــ برایـــ او یکـــ نخـــ سیگار بودمـــ
کامشـــ را گرفتـــ
برای کسی بسوز که وقتی ببینه داری
میسوزی با اشکش خاموشت کنه...
کتاب سرنوشت برای هر کسی چیزی نوشت
نوبت به ما که رسید قلم افتاد…
دیگر هیچ ننوشت!
خط تیره گذاشت و گفت:
تو باش اسیر سرنوشت…
زندگي كلاهت را بالا بيانداز!كه من
دگير حال بازي كردن ندارم.تو بردي!!!
*******
خدايا اجازه ميتونم ورقمو بالا بگيرم!!؟؟
ميدونم وقت تموم نشده اما من از زندگي خسته ام...
*******
من خيلي وقته كارته قرمزمو گرفتم فقط
دارم اروم اروم زمينو ترك ميكنم واسه وقت كشي...
*******
گاهي رفتن راهي براي رسيدن نيست...
اما براي رسيدن راهي جز رفتن نيست...
خدايا ساده از گناهانم بگذر...
همان طوركه ساده از ارزوهايم گذشتي
گاهی اوقات
شاید تنها شادی زندگی ام این است
که هیچ کس نمی داند تا چه حد غمگینم !
گاهی اوقات
شاید تنها شادی زندگی ام این است
که هیچ کس نمی داند تا چه حد غمگینم !
عادت !چه طعم تلخی دارد
وقتی آن را با عشق اشتباه میگیری !
مــن ،بــه سـوخــتن ..
عـــــادت دارم !کبــــریــت را ..
بـــــــــــنـداز ..و بــــــــرو
درد بزرگیهبرای کسی که متوجه نبودنت نیست
پرپر بشیولی وقتی بعد از یک روز در به دری و دلواپسی
بهش میگی نگرانت بودم دلم هزار راه رفت
تموم چیزی که میشنوی... یک “مرسی” خشک و خالیه
وابسته شدم به تو ، بی آنکه بدانم “ وابستگی ها ” ،
وام های کوتاه مدتی هستند با بهره های سنگین
دل های پاک خطا نمیکنند ، سادگی میکنند
و امروز سادگی ، پاک ترین خطای دنیاست
لقمه بزرگتر ازدهانت بودم،برای همین
بودکه مرا خرد میکردی تا اندازه شوم..
وقتی سرم درد می کند،حتی قرص هم جواب نمیدهد….
من چشمهایت را از کدئین بیشتر قبول دارم..
به دنبال ویلچرى هستم براى روزگار!!
ظاهرا پایى براى راه آمدن بامن ندارد.
مرا کجا صدقه کرده ای که مدام
بلای بی تو بودن به سرم می آید !
بگذر بهار ، حالم با تو خوب نمی شود …
پاییز حال مرا خوب می شناسد
شیشه های خانه ها را دستور دادند دوجداره باشد ،
دیگر وقتی باران می بارد صدایش شنیده نمی شود …
یاد اشکهای بی صدای خودم افتادم !
ϰ-†нêmê§ |